«دولت اسلامی» به عنوان جدیدترین نسخهی افراطیت، در ساحاتی از جهان اسلام فعالیت کرده و در برخی نقاط دیگر، همچنان فعال است. در این مورد کتابهای فراوانی به نگارش درآمده است و کتابهای فراوانی به زبان فارسی ترجمه شده است. در این میان کتاب «دولت اسلامی» نوشته باری عطوان یکی از کاملترین متون در باب دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که به دست حسین احسانی پژوهشگر مستقل در زمینه فعالیت گروههای بنیادگرای اسلامی به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب سعی دارد تا روند شکلگیری تاریخی جماعتهای جهادی را از آغاز تاکنون بررسی و دلایل نقشآفرینی آنها را در درون همین جوامع جستجو کند. در این کتاب بیان میشود که وقوع یک جنگ جدید در خاورمیانه عربی انگار به یک عادت تبدیل شده است. این منطقه دوباره زیر سایه سنگین جنگ قرار گرفته که از همیشه خونبارتر و قساوتآمیزتر است.
این بار پای باورها به میان آمده و تحریف در دین باعث جنگ شده است. عطوان خود یک روزنامهنگار پر تجربه فلسطینی-بریتانیایی است که سالها با روزنامه الشرق الاوسط در لندن فعالیت مطبوعاتی داشته است. او بارها در میزگردهایی که از سوی شبکههای خبری و ماهوارهای عربی و انگلیسی تشکیل شده، به عنوان کارشناس جماعتهای «جهادی» شرکت کرده است.
در ادامه این کتاب به ابعاد شخصیتی ابوبکر بغدادی رهبر کاریزماتیک و مرموز داعش میپردازد و معلومات وافر در قسمت شخصیت او پیش از پیوستن به دولت اسلامی و بعد از آن میدهد. در فصل بعدی کتاب به استراتژی توحش پرداخته شده و که حاکی از موثریت این استراتژی در شکل گیری و قدرت یابی دولت اسلامی در عراق و شام است.
این کتاب کانالهای اقتصادی منابع درامد دولت را به خوبی بررسی کرده که فروش نفت، آدم ربایی و باج گرفتن از مردم محل منابع اصلی درآمد دولت اسلامی بشمار میرود. پول که دولت اسلامی به سرباز خود میدهد یا شاید تا حال میدهد به مراتب بیشتر از پول است که دولت عراق به سرباز خود میدهد که این خود باعث کاهش روحیه در ارتش میشود.
نویسنده نقش جنگجویان فراملی را نیز یکی از عوامل پیروزی دولت اسلامی در عراق شام میداند که اکثرا تحصیلکرده غرب و با تکنولوژی مدرن کاملا هماهنگ و آشنا بودند.
مدیریت توحش
به عقیده نویسنده بهار عربی کمک شایانی به قدرتمندتر شدن دولت اسلامی کرد و راه برای نفوذ دولت اسلامی به شام یا سوریه هموار کرد. مناطق مرز میان عراق و سوریه پناهگاه امن برای جنگجویان دولت اسلامی بشمار میرود که از این طرق تجهیز و اکمال میشدند. مترجم نیز به خوبی خلا اطلاعاتی کتاب پوشش داده است و موارد که نیاز به اصلاح و شرح داشته را در پاورقی اصلاح و شرح بیشتر داده است که به فهم بهتر کتاب کمک فراوان میکند.
کتاب دولت اسلامی در باره چگونگی شکل گیری داعش میگوید اما برای فهم بهتر نیاز به مطالعه متن است که این گروه بر مبنای آن شکل گرفته است. صاحبنظران بر این عقیدهاند که کتاب «اداره التوحش» یا همان مدیریت توحش نوشته ابوبکر ناجی متنی است که دولت اسلامی بر اساس ان شکل گرفته است.
ناجی در کتاب «مدیریت توحش» مدلی چهار مرحلهای را ترسیم میکند که برپایهی این مدل در مرحلهی اول جهادگرایان باید حملات ایذایی را انجام بدهند و دولت مجبور به محافظت از اماکن اقتصاد کنند که در نتیجه کنترول دولت بر مناطق حاشیهای و پیرامونی کمتر میشود.
در مرحلهی دوم، جهادگرایان باید کنترول این مناطق را بدست بگیرند و این مرحله را ناجی مدیریت توحش مینامد. در مرحلهی سوم، مجاهدین باید در مناطق تحت کنرول دولت اسلامی را مستقر کنند تا زمینه برای مرحلهی نهایی یعنی خلافت اسلامی مهیا گردد.
ناجی باور دارد که گروههای جهادی قبلی اجازه قطبی شدن جامعه را تا درجهی آخر نداده اند یعنی در زمان نبرد مجاهدین با گروههای مخالف همواره گروه سومی وجود داشت که منتظر پایان جنگ میماندن تا جانب پیروز بگیرند. به عقیده او آتش جنگ باید تا اندازه شعلهور شود که این گروه سوم بپذیرد که در جنگ کشته میشود و باید بجنگد که در نتیجه جنگیدن در زیر بیرق اسلامی را ترجیح خواهند داد.
در غیبت متن و نصی که بتواند به جامعه و دولتها در شناخت دقیق بنیادگرایی کمک کند،رهایی این این پدیده و مواجهه با آن دشوار خواهد بود.
ناجی با تیوریزه کردن استراتژی مدیریت وحش مدل جهادی قطب را واژگون کرد. در مدل جهاد که مورد نظر قطب بود، تنها افراد که ایمان راسخ داشتند جذب گروه پیشتاز میشدند. اما ناجی جهاد را از انحصار گروه پیشتاز خارج کرد تا بتواند افراد بیشتر با سطوح ایمان متفاوت را جذب کند. او با دادن وعدههای ارتقاء ایمان، پول، قدرت، بازگشتاندن اموال و حقوق شان و غارت اموالی که در دست نااهلان است تلاش کرد تا افراد بیشتری را جذب کند. به عقیده ناجی داشتن ایمان قوی و تقوا پیش شرط وارد شدن به جهاد نیست بلکه جهاد است که ایمان شخص را متحول میکند.
این کتاب که از آن به عنوان مانیفست داعش یاد میشود، نیز به دست حسین احسانی ترجمه شده و قرار است به زودی در کابل به چاپ برسد. هدف اصلی از ترجمه و نشر این دست کتابهای فهم بهتر از این گروهها کمک میکند و میتواند در طرح استراتژی برای پیشگیری و فهمیدن شیوه عملیاتی این گروه میباشد.
اهمیت شناخت گروههای بنیادگرایی
افغانستان و جهان اسلام بعد از پدیدهی استعمار درگیر پدیدهای به نام بنیادگرایی دینی شد و روز به روز، به حدت و شدت آن افزوده میشود. در غیبت متن و نصی که بتواند به جامعه و دولتها در شناخت دقیق بنیادگرایی کمک کند،رهایی این این پدیده و مواجهه با آن دشوار خواهد بود.
این متنها و آثار هستند که میتوانند جامعه و دولتها را در جهت مقابله با افراطیت سوق دهند. در صورت غیبت اثر، قوهی توصیف، تحلیل و تبیین فلج خواهد شد و پژوهشگران و سیاستگذاران با خلأ گفتمانی مواجه خواهند شد. این در حالی است که گروههای بنیادگرا روز به روز ادبیات و گفتمان خود را پیشرفتهتر و مدونتر میسازند تا به اهداف خود به راحتی دست یابند. به طور مثال، این پیشرفت را میتوانیم در شیوهی تبلیغات این گروهها مشاهده کنیم:
«در ابتدای امر، اکثریت این گروهها از شبنامهها در جهت جلب و جذب جنگجو و یا ارعاب رژیم مستقر استفاده میکردند. اما این شیوهی تبلیغاتی بهروزتر شد و تبلیغات خود را مبتنی بر رسانههای مجازی و تصویری جدید قرار دادند. این تغییر رویکرد تبلیغاتی منحصراً توسط یک فرد یا یک رهبر گروه افراطی تدوین نشده است، بلکه مجموعهای از استراتژیستهای رسانهای متعلق به این گروهها، استراتژیی را برای بالا بردن روند تبلیغاتی تهیه و ایجاد میکنند.»
افغانستان از دیرباز مکان مناسبی برای گروههای بنیادگرا بوده و هنوز هم تعداد کثیری از گروههای تروریستی در افغانستان فعال هستند. برای شناخت و تحلیل این گروه نیاز است تا این متون و این آثار ترجمه شوند. از سویی دیگر، این متنها میتواند برای سیاست گذاران امنیتی در شناخت و تحلیل این گروه و ساختن ضد استراتژی (Counter Strategy)، شناسایی تاکتیکها و گرفتن اقدامات پیشگیرانه کمک فزاینده خواهد نمود. ترجمه این متون به شناخت دقیق از ایدئولوژی بنیادگرایی کمک میکند و در جوامعی که با این پدیده مواجهاند، به تولید ادبیاتی متقابل منجر میشود.
ترجمه این متون به شناخت دقیق از ایدئولوژی بنیادگرایی کمک میکند و در جوامعی که با این پدیده مواجهاند، به تولید ادبیاتی متقابل منجر میشود.
امروزه در جهان پدیدهها به سرعت اتفاق میافتند و گاهی هم به همان سرعت محو میشوند، بعضی از این پدیدهها اما برای مدت طولانی به حیات خود ادامه میدهند. برای شناخت و درک این پدیدهها نیاز به مطالعات دقیق و نزدیک توسط افراد متخصص و صاحب نظر است تا بتوان از این طریق، این پدیدهها را شناسایی و سپس کاربست آن را در زندگی روزمره مشخص و تعیین کنیم.
به عبارت دیگر، تعیین نسبیتی باید با این پدیدهها صورت گیرد. اصل برآن است که باید متون اصلی را به زبان اصلی خواند اما زمانی که متن اصلی یا آشنایی با زبان اصلی آن متن تکلف مینماید، نیاز به ترجمه متن و آثار میباشد. غیبت آثار ترجمه، خوانندهی افغانستانی را در خلأ معلوماتی قرار میدهد.
نهضت ترجمه در افغانستان هنوز پا نگرفته است و عدم آشنایی خوانندهی افغان با زبانهای اصلی نظیر انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و عربی او را در درک مفاهیم و پدیدههای جدید عاجز مانده است. تولید محتوا و نهضت ترجمه در افغانستان غریب واقع شده است و اکثر آثار ترجمه از کشورهای همسایه که اتفاقاً همراه با سانسور میباشد در دسترس خوانندگان قرار بگیرد. این نهضت نه تنها میتواند به پویایی تولید محتوا در بعد داخل کمک تاثیرگذاری کند، بلکه میتواند منبع قابل اعتمادی برای کشورهای همسایهای که درگیر سانسور و ممیزیاند، باشد.