واژه «کیوریتور» ده پانزده سالی است که در ایران استفاده میشود و بیشتر مردم باور دارند که این شغل باید ارتباط تنگاتنگی با همان حرفهٔ قدیمی، آشنا و نه چندان محترم «دلالی» داشته باشد. اما وقتی به یک گالری میرویم و آقا یا خانم متین و شیکپوشی را به ما به عنوان «کیوریتور» آن گالری معرفی میکنند، دلمان نمیآید به سادگی او را «دلال» بدانیم. اما این دودلی به خاطر صرفا آراسته و امروزی بودن این افراد نیست. بیشتر کیوریتورها به یک یا دو زبان خارجی مسلط هستند، اطلاعات تاریخی/هنری مطلوبی دارند و از قدرت بیان خوبی برای انتقال این اطلاعات به دیگران برخوردارند.
ریشه واژه کیوریتور (Curator) از واژه لاتین Curare به معنای مراقبت کردن میآید. دیکشنری وبستر میگوید واژه کیوریتور اولین بار در سال ۱۵۶۱ به کار رفته است و در توضیح معنای آن میگوید: «کسی که وظیفه نگهداری و مراقبت از چیزی را به عهده دارد؛ به ویژه آثار تاریخی در یک موزه، آثار یک نمایشگاه و باغ وحش.»
مورخین هنری معتقدند برای درک بهتر سابقه تاریخی شغل کیویتوری باید سابقهٔ آن را در کلیسای سنت پیتر در واتیکان بجوییم. این کلیسا کتابخانهای داشته و هنوز هم دارد که در میانه سده شانزدهم میلادی یکی از جامعترین کتابخانههای اروپا به شمار میآمده است. در آن دوره مسئولان کتابخانه (پدران روحانی) کتابدارها را به دو گروه تقسیم میکردند: دسته نخست آنهایی که با مراجعین و اعضای کتابخانه در ارتباط بودند و دسته دوم، آنها که وظیفه مراقبت از کتابها و تهیه عناوین جدید را برعهده داشتند.
اصطلاح کیوریتور به دسته دوم اطلاق میشده و متناسب با معنای واژه، مراقبت از کتابهای موجود (در مقایسه با خریداری کتابهای جدید) وظیفه اصلی آنها بوده است. ما از کتابخانهای صحبت میکنیم که در دل یک کلیسا قرار داشته و به دلایل روشنی کار انتخاب کتاب به عهده کاردینالهای مورد اعتماد کلیسا بوده است.
با این وجود، مورخین هنری بر این باورند که پیوند هنر و بازاریابی آن در همین کلیسا شکل گرفته است. در این کلیسا کشیشهای جوانی که از پیشینه هنری برخوردار بودند، موظف میشدند که نقاشان درخوری که شایسته نقشنگاری بر در و دیوار کلیساها باشند، پیدا کنند. این نقاشان را میتوان اولین کیوریتورهای هنری دانست، چرا که واسطهٔ میان هنرمندان (به عنوان تولید کننده اثر هنری) و نهاد کلیسا (به عنوان خریدار هنر) بودهاند. بدیهی است که نهاد کلیسا به سلیقه هنری و ایمان دینی این کشیشهای جوان و تناسب با آن با نیاز هنری خود اعتماد داشته است.
اولین کیوریتورها کشیشهای جوانی بودند که به دلیل داشتن پیشینه هنری موظف میشدند نقاشان درخوری که شایسته نقشنگاری بر در و دیوار کلیساها باشند، پیدا کنند.
باید این نکته را هم ذکر کرد که تاثیر کلیسا بر بازار و تجارت صرفا به این مسئله محدود نمیشود. بزرگترین میدانهای شهرهای اروپا که به طور سنتی مراکز اصلی خرید و فروش نیز بوده – و در مواردی هنوز هم هست – حول کلیساهای جامع شکل یافته است. دستگاه روحانیت مسیحی در اعمار بیشتر این میدانها و بازارهای واقع در آن نقشی بارز داشته است.
برخی کارشناسان هنری باور دارند که کلیسا از طریق کیوریتورهای خود به دنبال کنترل دنیای سرکش هنر بود.
امروز اما کیوریتورها بازاریابهای آثار هنری هستند که از تاریخ هنر آگاهند – هرچند نه در حد یک کارشناس هنری – و با تئوریهای زیباییشناسانه نیز آشنایند – گرچه نه به میزان یک منتقد دانشآموخته هنر – و همزمان از شم تجاری و اقتصادی خوبی برای درک نیاز بازار هنر برخوردارند. افزون بر اینها کیوریتورها از مهارتهای خوبی برای ارتباطات عمومی برخوردارند و میتوانند به عنوان یک «واسطه» ارتباط هنرمند با مالک یک گالری را برقرار کنند.
بیشتر گالریداران باور دارند که کیوریتورها سلیقه مخاطب بهتر از آنها و بهتر از خود هنرمند میدانند و این باور رابطه و جایگاه هر یک را شکل میدهد: هنرمند و گالرداری برای برخورداری از سود اقتصادی از فعالیت هنری باید نقش و نظرات کیوریتور را بپذیرند.
در دنیای نشر نیز، کارگزاران ادبی جایگاهی کم و بیش مشابه کیوریتورها دارند؛ ناشران بزرگ معمولا فقط آثاری را برای نشر میپذیرند که از سوی کارگزاران ادبی توصیه شده باشد. نویسندگان (به ویژه نویسندههای تازهکار) هم اگر بخواهند آثارشان از سوی ناشری معتبری منتشر و توزیع شود، چارهای جز کار با کارگزاران ادبی ندارند.
کیوریتورها و نیز کارگزاران ادبی درصدی از درآمد هنرمند را دریافت میکنند. اما کاری که در مقابل انجام میدهند، امری نیست که یک هنرمند یا گالریدار (یا نویسنده و ناشر) بتواند از پس آن به تنهایی برآید. تخصص آنها فقط به بازاریابی خلاصه نمیشود، بلکه بیشتر آنها با توجه به ارتباطات گستردهای که با گالریدار و یا ناشران متعدد دارند، میتوانند در تبلیغ محصول هنری نقشی اساسی داشته باشند. حفاظت از حقوق مادی و معنوی هنرمند و نویسنده نیز کار کیوریتورهاست.
با اینحال انتقاداتی نیز به نقش کیوریتورها در دنیای هنر وارد شده است. به طور کلی در بازار هنر وقتی اثری تبلیغ شود، سروکله منتقد نیز پیدا میشود. بیشتر کیوریتورها منتقدان معتمدی دارند که ممکن است به جای نقد بیطرفانه، یک اثر را در برابر دستمزدی منصفانه تبلیغ کنند. منتقد اگر بخواهد از اساس شغل خود که ارزشیابی هنری است، مراقبت کند و با دلایل علمی و نظری انتخاب یک کیوریتور رو زیر سوال ببرد، مسلما روی سود اقتصادی آن اثر تاثیر خواهد گذاشت. به همین جهت است که برخی از منتقدانِ نقش کیوریتورها آنها دلالانی میدانند که به جان هنر افتادهاند تا سودی عاید خود کنند.
اما مخالفان این نظریه میگویند اگر کیوریتورها نبودند، بسیاری از هنرمندان نمیتوانستند آثار خود را آنطور که باید به بازار هنر و به مخاطب ارائه کنند.
بسیاری باور دارند که یکی از دلایل اصلی مطرح شدن هنرهای تجسمی ایران در گوشه و کنار جهان، فعالیت آگاهانه کیوریتورهای داخلی و خارجی بوده است.
مثلا بسیاری باور دارند که یکی از دلایل اصلی مطرح شدن هنرهای تجسمی ایران در گوشه و کنار جهان، فعالیت آگاهانه کیوریتورهای داخلی و خارجی بوده است. استدلال موافقان نقش کیوریتورها این است که در دنیای امروز نقش واسطهها در هر کار و حرفهای به رسمیت شناخته شده است. کیوریتورها مثل کارگزاران ادبی کارشان شناسایی استعدادهای هنری و کمک به آنها برای ارائه آثارشان از طریق گالریدارها و یا ناشران به مخاطبان در سرتاسر جهانند. بدون آنها، چه بسا بسیاری از هنرمندان شناخته شدهٔ امروز گمنام باقی میماندند و علاقهمندان به هنر از هنر آنها محروم.
وجود کیوریتور به خودی خود به معنای وجود داشتن نهادی نامرئی در اقتصاد هنر است؛ نهادی که از هنرمند میخواهد همانی باشد که از او انتظار میرود: هنرمندی که می داند برای فروش اثرش باید از هفت خوانی عبور کند که صلاح او را می خواهند، هنرمندی که باید بپذیرد دیگران نیز در سودی اثر او شریکند، چرا آنها مشاوران خیرخواه و زیرکی هستند که هم تجربه دادوستد دارند و هم ذائقه بازار و مخاطب را میشناسند.
کار کیوریتور در اروپا و غرب پس از طی مسیری طولانی تاریخی تحولاتی داشته که به تدریج جایگاه آن را مشخص و پخته کرده است. ما این تغییرات را در ایران تجربه نکردهایم. برای ما کیوریتور و کار او یک مفهوم وارداتی است و مثل اغلب مفاهیم وارداتی دیگر، گاهی معنی مورد علاقه خود را به آن بخشیدهایم. کیوریتور و کار او برای ما مثل میراثی است برای وارثی که نمیداند چه کسی آن را برای او به ارث گذشته است.
تعجبی نخواهد داشت اگر نخواهیم موضع مشخصی در برابر شغلی بگیریم که ده پانزده سالی بیشتر از عمر آن در ایران نمیگذرد. فرهنگی که وجود یک کیوریتور در فرایند خرید و فروش آثار هنری را ضروری میداند، تفاوتهایی اساسی با فرهنگ ما دارد. در ایران نهادسازی و نهادینهسازی فرایندها بسیار محدود بوده و از این روست که باید درباره مفهوم این واژه بحث کنیم و دریابیم که به چه شکلی میتواند در عرصه هنر ما و اقتصاد هنری ما سازگار و مفید باشد.