Ray-Harryhausen

به یاد نابغهٔ جلوه‌های ویژه و غول سینما: رِی هریهاوزن

جیسون گیل‌کریست | اکولوژیست، دانشگاه نپیر ادینبورگ

امسال صدمین سالگرد تولد ری هریهاوزن است. او جزو معدود کسانی بود که جانداران خیالی یا منقرض‌شده را بر پردهٔ سینما زنده کردند؛ او علم و هنر را به هم پیوند داد و الهام‌بخشِ بسیاری از دانشمندان و نسل بعدی فیلم‌سازان شد.

اوایل دههٔ ۱۹۸۰ است؛ من حدودا ده‌ساله‌ام و دارم از تلویزیون فیلمی تخیلی پر از شمشیر و کشتی و هیولا تماشا می‌کنم: هیولاهایی فلزی و استخوانی. مخلوقاتِ قوهٔ تخیل انسان. و همهٔ آن‌ها چنان واقعی درست شده‌اند که آدم وحشت می‌کند. همین مخلوقات وحشت‌آور بودند که ذهنِ کوچک مرا روشن کردند. این فیلمِ معروفِ جیسون و آرگونات‌ها بود: نقطهٔ آشناییِ من با دنیای شگفت‌انگیزِ ری هریهاوزن، اَنیماتور و فیلم‌ساز سینمای جهان.

هریهاوزن یکی از پیشگامانِ تکنیکِ استاپ‌موشن بود که از مدل‌های غیرزنده برای خلق جلوه‌های ویژهٔ فیلم‌های علمی‌تخیلی و فانتزی بهره می‌برد: از گوریل‌های فیلم جو یانگِ قدرتمند (۱۹۴۹) تا پگاسوس، اسب بالدار در برخورد تیتان‌ها (۱۹۸۱). او به موجودات متنوع فراوانی در صحنه‌ها و فیلم‌های مختلف جان بخشید: از بشقاب‌پرنده‌ها گرفته تا دایناسورها، تا جانوران واقعی و منقرض‌شده، و انواع هیولاها و جانوران افسانه‌ای دیگر ‌ــ‌ و همهٔ این‌ها پیش از عصر انیمیشن کامپیوتری موسوم به سی‌جی‌آی بود (که امروزه ابزار اصلی انیمیشن است). عدهٔ اندکی از معاصرانش با او قابل مقایسه بودند.

خالق هیولاها

بسیاری از استادانِ جلوه‌های ویژهٔ امروز، هریهاوزن را الهام‌بخش خود ذکر می‌کنند، من‌جمله استیون اسپیلبرگ، جورج لوکاس، پیتر جکسون، و گی‌یرمو دل‌تورو. ضمنا بسیاری از طرفداران هریهاوزن، درواقع همان مردمی هستند که با تماشای مخلوقاتِ او از تلویزیون بزرگ شده‌اند. (ازجمه خود من).

هریهاوزن ضمنا در میان جانورشناسان، دیرین‌شناسان، و بسیاری از علاقمندان بیومکانیک و آناتومی محبوبیت و جایگاهی ویژه دارد؛ ازجمله مارک ویتون دیرین‌شناس، دِیو هون جانورشناس، و جان هاچیسون بیومکانیست تکاملی. من خودم که اکولوژیست هستم، به این گروه از هوادارانِ او تعلق دارم، و از فیلم‌های هریهاوزن برای نمایش نحوهٔ زندگی و حرکت دایناسورها و پتروسورها (خزندگان بال‌دار) به شاگردانم استفاده می‌کنم.

هریهاوزن با مدل اسکلتی از فیلمِ جیسون و آرگونات‌ها

هریهاوزن قوهٔ تخیل نیرومندی داشت، اما شمّ واقع‌گرایی او هم قوی بود. او حیوانات را روی پرده طوری به تعامل با آدم‌ها وامی‌داشت که با حیواناتِ واقعی نمی‌شد آن صحنه‌ها را خلق کرد. پرداختِ بدنِ فیل در درهٔ گوانگی، خرچنگ در جزیرهٔ اسرارآمیز، و بابون در سندباد و چشم ببر به‌طرزی باورنکردنی واقعی‌ست.

او جانورانِ منقرض را دوباره زنده می‌کرد، ازجمله چاقودندان (ببرِ دندان‌خنجری) و ماموتِ پشمالو. و البته دایناسورها و دیگر خزندگانِ غول‌پیکرِ انقراض‌یافته هم بودند، ازجمله پتروسورها (که یکی از آن‌ها در صحنه‌ای معروف از فیلم یک میلیون سال پ.م. سعی کرد راکل ولچ بازیگر آمریکایی را بدزدد).

ضمنا هریهاوزن تصاویری باورپذیر از بشقاب‌پرنده‌ها، هیولاها و جانوران خلق می‌کرد: سیکلوپ‌ها (هیولاهای تک‌چشم)، مدوسا، کراکن (هیولای اسکاندیناوی) و فرزندان هیدرا (یا ارتش اسکلت‌ها، که یکی از معروف‌ترین صحنه‌های تاریخ سینماست) تنها تعداد کمی از شاهکارهای اوست.

غول سینما

هریهاوزن شدیدا به جزئیات توجه می‌کرد و همچنین شکیبایی پایان‌ناپذیری داشت. چهار و نیم ماه وقت صرف کرد تا حرکت اسکلت‌های صحنهٔ نبرد در جیسون و آرگونات‌ها را به تصویر بکشد، درحالی که تماشای آن در خود فیلم، چهار و نیم دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد.

هریهاوزن کاری می‌کرد که کالبدشناسان امروز می‌کنند؛ یعنی سعی می‌کرد نحوهٔ کار بدن جانداران را ‌ــ‌ از استخوان و عضلات گرفته تا بافت‌های نرم ‌ــ‌ کشف و درک کند. او از این دانش برای بازسازی موجودات منقرض در ذهن خود بهره می‌برد؛ همان کاری که دیرین‌شناسان امروز انجام می‌دهند. او نه‌تنها ظاهرِ جانوارانی چون دایناسور را بازسازی کرد، که نحوهٔ حرکت آن‌ها، صدای آن‌ها، و نحوهٔ تعامل آن‌ها را با محیط‌زیست و بقیهٔ ارگانیسم‌ها بازسازی کرد.

نبرد اسکلت‌ها، یکی از معروف‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما، تنها یکی از شاهکارهای هریهاوزن است.

هریهاوزن بیشتر به‌خاطر مدل‌های سه‌بعدی‌ای که می‌ساخت مشهور است؛ مدل‌های ساختهٔ او در فیلم‌های علمی‌تخیلی و فانتزی، به‌رغم اندازهٔ کوچک‌شان اغلب روی صحنه بازیگرانِ انسانی را تحت‌الشعاع قرار می‌دادند؛ اما او همچنین استوری‌بورد یا فیلم‌نامهٔ مصور هم خلق می‌کرد تا ایده‌هایش را به شرکت‌های فیلم‌سازی بفروشد.

به‌لحاظ سبک کار، هنر مفهومیِ دوبعدی هریهاوزن، از افرادی چون گوستاو دور گرافیست، جوزف گاندی معمار و نقاش، و چارلز نایت نقاش حیات‌وحش تاثیر می‌گرفت. شیوهٔ کادربندی و کمپوزیسیون او، و جزئیات کالبدشناختی کار او، ناشی از همین تاثیرات است. ساخت آدمک‌ها را از ویلیس اوبراین خالق کینگ‌کونگ الهام می‌گرفت. سال ۱۹۳۳ هریهاوزن فیلمِ کینگ‌کونگ را ۳۳ بار در سینمای محل‌شان تماشا کرد.

هریهاوزن علم و هنر را به هم پیوند داد، و الهام‌بخش بسیاری از دانشمندان علوم مختلف و نسل بعدی فیلم‌سازان شد.

هریهاوزن یکی از اولین فیلم‌سازانی بود که موجودات منقرض‌شده (و همچنین خیالی) را بر پردهٔ سینما احیا کرد، برای همین او علم و هنر را به هم پیوند داد، و الهام‌بخش بسیاری از دانشمندان و نیز نسل بعدی فیلم‌سازان شد. امسال در نگارخانهٔ ملی هنرهای مدرن اسکاتلند، نمایشگاهی اختصاصی برگزار شده است که نگاه پیشگامانهٔ او را به سینما به نمایش می‌گذارد.

ضمنا امسال صدمین سالگرد تولد هریهاوزن است؛ و جیسون و آرگونات‌ها ‌ــ‌ همان فیلمِ پر از شمشیر و کشتی و هیولا ‌ــ‌ دوباره از تلویزیون پخش می‌شود، و من به‌عنوان یک اکولوژیست که به بوم‌شناسی رفتاری، بیومکانیک و دیرین‌شناسی علاقمند است، به همان اندازهٔ ده‌سالگی‌ام، از این همه مهارتِ و هنرِ پیشگامانهٔ این غول سینما، سرشار از الهام و شگفتی هستم.

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر