در بحبوحهی سالهای اول انقلاب و جنگ ایران و عراق، کیارای هشت ساله به همراه مادر و برادر کوچکش پائولو، به ایران میآیند. پدر کیارا سفیر وقت ایتالیا در تهران است. آنها به کشوری پا میگذارند که وضعیت سیاسی و اجتماعی بحرانی دارد. کیارا که عاشق کتاب خواندن و ماجراجویی است، خودش را در کشوری عجیب میبیند که از یک طرف خشونت و نفرتپراکنی بر آن سایه انداخته و از سوی دیگر، زیباییهای پنهانی که مردم آنها را در زندگی خصوصی خود همچون گنجی محافظت میکنند، آن را همچنان زنده نگه داشته است.