ممنوعیت کار و تحصیل زنان از سوی طالبان تنها نمونهای از تغییرناپذیری و تندروی گروه است. اگر در ابتدا کوچکترین امیدی در میان جامعهٔ بینالمللی به رفع سیاستهای تبعیضی و افراطی طالبان وجود داشت، همهٔ آن امیدها حالا دیگر دود شده است.
توافق آمریکا و طالبان که در زمستان ۲۰۲۰ امضاء شد، و فرار بزدلانهٔ پرزیدنت اشرف غنی، راه را برای فروپاشی نهایی رژیم جمهوری اسلامی افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ با حملهٔ طالبان هموار کرد. و افغانستان دوباره به عصر تاریکی برگشت.
با گذشت زمان، بحران سیاسی و انسانی هرچه بزرگتر و عمیقتر شده است. در پاسخ، کشورهای عضو ناتو، سازمان ملل و سازمانهای بشردوستانه، مشغول ارسال کمک به افغانستان بودهاند تا کیفیتِ بحرانِ طالبان را بهبود ببخشند. طوری که از ابتدای سال ۲۰۲۲ افغانستان حدود ۲٫۴ میلیارد دلار کمک خارجی دریافت کرده است.
جامعهٔ بینالمللی تلاش کرده طالبان را تشویق کند تا سیاستهای متعصبانه خود را متعادل کند، دولتی فراگیر تشکیل دهد، حقوق بشر را رعایت کند و مانع از گسترش تروریسم به بیرون از مرزهای افغانستان شود. ولی همکاری با طالبان به امید تغییر، غیرواقعبینانه است، چون میانهرویْ خلافِ ضروریاتِ عقیدتیِ طالبان است.
اهداف
طالبان یک گروه قبایلی پشتون با ایدئولوژی اسلام سیاسی هستند که عقیده و عملکردشان از سه عنصر اصلی تشکیل میشود: اهداف، روشها، ابزارها. اول دربارهٔ اهداف صحبت میکنیم.
طالبان قصد دارند با تاسیس یک امارت اسلامی، شریعتِ اختراعیِ خودشان را پیاده کنند: در افغانستانی که یک امیر یا رهبر حکومت میکند و بقیه بیچون و چرا از شریعتِ طالبانی اطاعت و بدان عمل کنند. طالبان با رجوع به سنتِ محمد، اجماع، قیاس، و صدقه، احکامِ حقوقی خود را صادر میکنند.
ملا هبتالله رهبر طالبان سال گذشته دستور اجرای کامل شریعت را صادر کرد. او همینطور خطاب به سازمان ملل گفت: شما از مادرِ همهٔ بمبها علیه ما استفاده کردید و میتوانید از بمب اتم هم استفاده کنید، چون هیچ چیز نمیتواند ما را وادار کند خلاف اسلام یا شریعت عمل کنیم.
افزون بر اینها، طالبان اقوامِ غیرپشتونْ علیالخصوص هزارهها را تحت سلطهٔ خود در آوردهاند. رهبرانِ طالبان بر اجرای پشتونوالی (رسم و رسوم پشتونها) تاکید دارند، آن هم در افغانستانی که به لحاظ قومی کشوری بسیار متنوع است. پشتونوالی اصول متعددی دارد، ولی مهمترینشان عبارتست از سرکوبِ زنان، انتقامگیری، و حفظ ناموس و مال و کشور به هر قیمت.
فهمِ اهدافِ طالبان، برای تفسیرِ بهترِ نیات و سیاستهای آنها ضروری است.
شیوهها
شیوههای طالبان عبارتند از حذف فیزیکی، محرومسازی، سرکوب، و تسلیم کردن. در مانفیستِ طالبان به نابودسازیِ قهریِ هرگونه مقاومت در برابر امارت اسلامی افغانستان امر شده است. مولوی مجیبالرحمان انصاری، یکی از متحدانِ عقیدتیِ طالبان، گفته بود هر کسی با دولت فعلی مخالفت کند باید گردن زنده شود.
طالبان از زمان اشغال کشور در ۲۰۲۱، در پی دستور رهبرشان صدها تن از مخالفین خود را کشتهاند. پارسال طالبان ۸ تن هزاره از جمله بچههای ۶ تا ۱۴ ساله و زنان و مردان یک خانواده را در یک تیراندازیِ جمعی در خانهشان در دایکندی کشتار کردند. در ماجرای دیگری، طالبان ۲۷ تن را به ظن رابطه با جبهه ملی مقاومت در پنجشیر تیرباران کردند.
امارت اسلامی طالبان همواره نابودی را به گفتگو و مذاکره ترجیح میدهد.
طالبها غیرخودیها را محروم و سرکوب میکنند. کابینهٔ این گروه متشکل از ۳۳ مرد است که در انحصار پشتونهاست (با ۳۰ عضو)، به اضافهٔ دو عضوِ تاجیک و یک ازبک. این نظام، چهار قومِ بزرگ و بیش از ده گروه قومی دیگر که در افغانستان زندگی میکنند را از حضور در دولت محروم کرده است.
شهروند در افغانستان به بنده تبدیل شده است و باید از فرامین امارت اسلامی اطاعت کند. مردان باید ریش بگذارند، و بر اساس اصول اسلامیِ طالبان لباس بپوشند و نماز بخوانند. چیزی به اسم حریم شخصی وجود ندارد.
امارت اسلامی یک آپارتاید جنسی است که زنان در آن برده محسوب میشوند. در نظر طالبان، قلمروی زنان کاملا از فضای عمومی منزوی است: وظیفهٔ زنان خانهداری، پخت و پز، بچهآوری و خدمت به مردان است. برای همین هم حق تحصیل و کار ندارند. امروز نیمی از جمعیت کشور از فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حذف شدهاند. حق سفر بدون همراه محرم ندارند، و باید برقع بپوشند تا هیچ جایی از بدنشان دیده نشود.
طالبان اعتراضات مدنی زنان را با شلیک گلوله پاسخ دادهاند. بقیهٔ سازمانهای اجتماعی مدنی و احزاب سیاسی هم با سرکوب سیستماتیک خاموش شدهاند. هیچ نشانهای از رواداری در رفتار امارت اسلامی برای دیگرانی که خودی محسوب نمیشوند وجود ندارد.
باید در نظر داشت که ارزشهای مدرن ــ مثل حقوق بشر، حق انتخاب، دموکراسی و امثالهم ــ از نظر طالبان غیراسلامی محسوب میشوند. آنها مدعیاند که بدیلِ خودشان یعنی امارت اسلامیْ یک نظام اجتماعی/سیاسیِ بینقص و ایدهآل است. امارت اسلامی با آموزش مدرن مخالف است. ملا هبتالله قوانین ۲۰ سال گذشته کشور را غیرشرعی و غیراسلامی و غیرقابل اجرا خواند و دستور لغوشان را صادر کرد.
مانیفست طالبان امر میکند کهه مردان باید در مدارس دینیْ آموزش اسلامی اجباری ببینند. طالبان در حال تبدیل مدارسِ مدرن به مدارسِ دینی هستند. نابودی نهادهای آزادیخواه/لیبرال که عمدتا از سوی ائتلافِ پسا-۱۱ سپتامبر به افغانستان وارد شد، حالا اولویتِ اصلیِ امارت اسلامی است.
ابزارها
طالبان در راستای آرمانها و طرزالعمل ایدئولوژیک خود، از منابع فراوانی بهره میبرد. در داخلْ آنها از بینِ بیسوادترین و فقیرترین مناطقِ پشتونْ منابع انسانی را بسیج میکنند، که اینها معمولا از مدارس دینی و مناطق روستایی میآیند. پیش از اخراجِ دولتِ جمهوری در سال ۲۰۲۱، طالبان ۶۰ هزار جنگجوی اصلی و ۱۴۰ هزار عضو کمکی داشتند.
از نظر مالیْ طالبان به چند منبع اصلی متکی است. از جمله گرفتنِ مالیات و استخراج منابع طبیعی، و همینطور دریافت کمک از حامیان خارجی. طی چهار ماه در تابستان/پاییز ۲۰۲۱، امارت اسلامی ۲۷۰ میلیون دلار درآمد مالیاتی داشت. امارت اسلامی از کاشتِ غیرقانونیِ تریاک و قاچاق مخدر، استخراج غیرقانونی معادن، صادرات غیرقانونی، اخاذی، و مالیاتهای نامشروع بهره میبرد. فقط در سال ۲۰۲۰، طالبان ۱٫۶ میلیارد دلار از منابع غیرقانونی پول درآوردند.
طالبان در دوران شورش مسلحانه، معمولا حمایت سخاوتمندانهای در قالب ارز خارجی دریافت میکردند. همینطور حجم زیادی کمک مالی و لجستیک و فنی از کشورهای همسایه و کشورهای خلیجفارس، تمویلکنندگان خصوصی، گروههای تروریستی چندملیتی، و شبکه القاعده دریافت میکردهاند. برای همین هم طالبان یکی از ثروتمندترین گروههای تروریستی دنیا هستند.
منتظر اصلاح طالبان نباشید
بسیاری در جامعهٔ بینالمللی و برخی بازیگران سیاسی در افغانستان انتظار داشتند که طالبان پیش از بازگشت به قدرت، تغییرات مثبتی را تجربه کرده باشند. استدلال اینها این بود که طالبان حتما از اشتباهات عظیم گذشته که در حکومت قبلی طی سالهای ۲۰۰۱-۱۹۹۶ داشت درس گرفته است.
فاحشترینِ آن اشتباهات، امتناعِ لجوجانهٔ ملا عمر، موسس و رهبر طالبان، از تسلیم اسامه بنلادن به دولت آمریکا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر بود. امتناع او آمریکا را واداشت تا ائتلافی بینالمللی را برای اخراج امارت اسلامی در سال ۲۰۰۱ به راه بیندازد.
بعدها طالبان ادعا میکرد که دیدگاهها و رفتارهای بنیادگرایانهٔ خود را نرمتر کرده است. و معلوم شد که این حرفها صرفا تاکتیکی برای فریفتن مردم افغانستان و جامعهٔ بینالمللی بوده است.
توقع میانهروی از طالبان سادهلوحانه بود. طالبان محصول یک نظام ارزشیِ قبیلهای و اسلامیِ دیکتاتوریِ افراطی و متعصب هستند. حقوق بشر، حاکمیت دموکراتیک، و دانشِ علمیْ تهدیدی برای موجودیت آنهاست. اجرای احکام الهیِ اسلامیِ خودتفسیر، آمیخته به اصولِ پشتونوالی، هدف اساسی آنهاست. نظریهسازانِ طالبان میدانند اگر به آرمانهای افراطی به عنوان روش بقا و ماندگاری بچسبند، قویتر هستند.
جامعهٔ بینالمللی میتواند به همکاری فعلی با طالبان اداهه دهد؛ که این بیشتر به شهروندان افغانستان آسیب میزند و کماکان امنیت منطقهای و جهانی را تهدید خواهد کرد. ولی اگر بخواهد میتواند با بازکردن راههای جدیدِ دیالوگ و حمایت از اپوزیسیون متعدد دموکراسیخواه، از جمله رهبران زنان، فعالان سیاسی و نمایندگان اقوام، و علیالخصوص نسل جوان، به سرنگونی طالبان کمک کند. اینها گروههایی هستند که میتوانند آیندهٔ افغانستان را تعیین کنند.