در حالی که مردان بر سر آیندهٔ افغانستان و کنترل بر آن چانه میکنند، من خانهام و کشورم را از دست دادهام. من ۱۲ سال بهعنوان ژورنالیست تلویزیون کار کردم، و سرانجام بعد از تهدیدات فراوان به جانم، در ماه نومبر کارم را ترک کردم.
فرحناز فروتن سه ساله بود که طالبان به کابل رسید. سال 1996 بود. فروتن میگوید، «یادم میآید که روزی برفی بود، در دامن مادرم نشسته بودم، داخل مینیبوس، و او داشت گریه میکرد. نمیفهمیدم چرا گریه میکند.» این همان روزی بود که خانوادهاش پناهنده شدند.
نکتهٔ اصلی خانم فروتن در واکنش به «قدیسسازی» یا «گنهکار» جلوه دادن ایاز نیازی از سوی کاربران اجتماعی است و میگوید: «در نهایت مولوی نیازی قربانی تروریسم شد که خود نوعی انتقام صحرایی و خودسرانه است. فارغ از آن که چه کس یا گروهی در ترور مولوی ایاز نیازی دست داشته و به چه دلیل دست به این قتل زده، قتل مولوی نیازی به همان اندازه غیرقانونی و منزجرکننده است که قتل فرخنده ملکزاده.»
فرحناز فروتن، روزنامه نگار، واکنشهای متفاوت افکار عمومی به ترور این روحانی/مولوی سرشناس کابل را تحلیل کرده است. نویسنده معتقد است که «بیشتر کاربرانی که ترور مولوی نیازی را با عنوان انتقام مرگ فرخنده توجیه میکنند، کسانیاند که از دستگاه عدلی و قضایی و اراده سیاسی برای رسیدگی به قضیه فرخنده ناامید بودهاند.»