مشکل من وقتی شروع شد که خبرنگار اقتصادیِ رویترز شدم. بهعنوان خبرنگار اقتصاد آمریکا، غرقِ اطلاعات روزانۀ دولتی بودم. یعنی با دقت سه رقم اعشار میتوانستم به شما بگویم که آمریکاییها چهقدر وامِ مسکن بدهکارند. و میدانستم که هر آدم بهطور متوسط چهقدر وقت صرفِ غذاخوردن میکند (تقریبا ۱.۱۷ ساعت در روز). برای همین وقتی بهعنوان خبرنگار اقتصاد آسیا به سنگاپور منتقل شدم، و دیدم دربارۀ اقتصاد چین و نرخِ رشدِ آن نمیتوانم اطلاعات موثقی پیدا کنم، کمی شوکه شدم.
ژورنالیستها دوست دارند اخبارِ دقیق و منصفانه تولید کنند. ولی ما همواره به اطلاعاتی تکیه میکنیم که نه دقیق است و منصفانه. وقتی اخبار بینالمللی را پوشش میدهیم، مشکل حتی بدتر میشود. ما برای گردآوری و سازماندهی اطلاعات، به سازمانهایی مثل بانک جهانی متکی هستیم. ولی وقتی ارقام با آنچه میبینیم جور در نمیآید، آنوقت چه باید کرد؟
مثلا نحوۀ محاسبۀ فقر را درنظر بگیرید: معیار پذیرفتهشدۀ بانک جهانی برای خطِ فقر، حالا ۱.۹ دلار است، یعنی افرادی که درآمد روزانۀ آنها کمتر از این مقدار است، در فقرِ مطلق بهسر میبرند. اما این ممکن است غلط باشد. چون در آن صورت کسی که در اقتصادِ پایاپای (اقتصاد غیرپولی) زندگی میکند، حتی اگر غذای کافی و مسکن و مدرسه هم داشته باشد، بازهم ممکن است فقیرِ مطلق محسوب شود.
اطلاعات بانک جهانی گرچه به لحاظ فنی دقیق است، اما صحیح نیست، چون کالاها و خدماتی را که در ازای کالا (و نه پولِ نقد) مبادله میشدند، حساب نمیکند. بخشی از کارِ ما بهعنوان ژورنالیست، این است که اعتبارِ منابع را بسنجیم. ولی باید همۀ منابع اطلاعاتی را با معیارهای یکسان بسنجیم. من اینجا پنج روش ارائه میکنم که تضمین میکند شما بهشکلی موثر و منصفانه، از اطلاعات درست بهره خواهید برد:
۱) اعداد، به زمینهسازی نیاز دارند.
من یکبار یک اسکناسِ ۱۰ هزار روپیهایِ اندونزی به پسرم دادم. در واقع مبلغ زیادی نبود (معادل ۷۰ سنت دلار آمریکا)، ولی او نمیدانست و چشمش برق افتاد. میدانم کاری که کردم بیرحمانه بود و از او معذرتخواهی هم کردم. اما تا امروز، هربار مسافرت میکنیم، او نرخِ ارز را از من سوال میکند. برای مغز انسان، درکِ اعداد (خصوصا اعدادِ بزرگ)، بدون زمینۀ مناسب مشکل است. به مخاطبتان یک مرجع نشان بدهید. یکی از نمونههای محبوب من، پوشش اخبار جف بیزوس – مالک آمازون بود ـــ وقتی به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شد. درکِ ۱۰۵ میلیارد دلار برای مغز انسان سخت است. مجلۀ فَستکامپنی خبر را اینطوری تعریف کرد: ثروت بیزوس، از ارزش تولید ناخالص ملیِ ۱۲۵ کشور از ۱۹۵ کشور جهان هم بیشتر است.
بخشی از کار ما بهعنوان ژورنالیست، این است که اعتبارِ منابع را بسنجیم. ولی باید همۀ منابع اطلاعاتی را با معیارهای یکسان بسنجیم.
۲) به دوگانگیها توجه کنید.
نهادهای بزرگ، اعتبار دارند. ولی معنای آن این نیست که اطلاعاتشان همیشۀ موثق است. هم باید انگیزههای یک منبع یا تضاد منافعش را آزمایش کنید، و هم منابع اطلاعاتش را پرسوجو کنید. چهکسی مخارج تحقیقات را داده است؟ آیا هدف این بوده تا از یک موضع یا هدف سیاسی حمایت کند؟ مثلا دولتی که به صنعتِ توریسم وابسته است، شاید ترجیح دهد که اخبارِ شیوع مالاریا را کماهمیت جلوه دهد، ولی یک نهاد غیردولتی که وابسته به حامیان مالی خاصی است، ممکن است در اینباره اغراق کند. «دقیق» لزوما بهمعنای «درست» نیست.
۳) به جزییات اهمیت بدهید.
از محققان بپرسید اطلاعاتشان را چهطور جمعآوری کردهاند. وقتی با پرسشنامهها سر و کله میزنید، حتی چیز سادهای مثل زبان هم میتواند نتایج را تحریف کند. آیا زبانِ مصاحبهکنندگان و مصاحبهشوندگان یکسان بوده یا از مترجم استفاده کردهاند؟ آیا مصاحبهشوندگان میدانستند که واقعا چهچیزی دارد از آنها پرسیده میشود و چرا؟ مثلا بنیاد پاراگویا، از طریقِ پرسشنامههای بصری و عکس، اطلاعاتِ مربوط به فقر را گردآوری میکند. این مانعِ گمشدنِ اطلاعات درجریانِ ترجمه میشود ـــ حتی وقتی مصاحبهشوندگان تواناییِ خواندن ندارند.
۴) به تخصص خود اعتماد کنید.
ما بهعنوان روزنامهنگار، معمولا دنبال کسی میگردیم تا قضیه را برایمان تعریف کند. اما گاهی شما خودتان در بهترین موقعیت برای گردآوری اطلاعات هستید، که به این میگویند گزارشگری. از این که بانک اطلاعاتی خودتان را بسازید، نهراسید. به مخاطبتان صادقانه بگویید که چهطور اطلاعات را سازماندهی میکنید. اطلاعاتِ دقیق بدهید. مثلا با چند نفر تماس گرفتید؟ با چه وسیلهای تماس گرفتید؟
۵) از مشاهداتتان پیروی کنید.
روایت هرگز نباید جای اطلاعاتِ موثق را بگیرد. اما وقتی در آمارِ موجود تناقضاتی میبینید، ارزشش را دارد که دقیقتر معاینه کنید. یک بار دیگر تماس بگیرید تا بفهمید اطلاعات چهطور و چهوقت و کجا جمعآوری شدهاند. درمورد تحقیقات علمی، از محققان بپرسید که آیا نهادهای غیردولتی و سیاستگذاران محلی را درجریان نتایجِ بهدستآمده قرار دادهاند یا خیر. وقتی کارشناسان محلی و آگاه، یافتههایی را بررسی و تایید کنند، یا این یافتهها آنقدر درست باشد که مبنای تصمیمات سیاسی باشد، آنوقت این اطلاعات دارای سنَدیت و اعتبار بیشتری خواهد بود.