Tag: فلسفه اسلامی

میراث واقعیِ فارابی، توجیهِ سیاسیِ او برای کنترل بیانِ خلاقانه در جهان اسلام است. درواقع اواخر قرن هفتمِ میلادی یعنی حدود دو قرن قبل از فارابی، خلیفه عبدالملک یکی از خلفای اُموی (اولیه سلسۀ پادشاهیِ مسلمان)، پروژۀ تمثال‌شکنی را آغاز کرده بود و فارابی بعدها آن را به کمال رساند. تمثال‌شکنی باوری در ادیان ابراهیمی و بخصوص در اسلام است که بیان و یا تمثیل هنری طبیعت و ماورای آن، چه از طریق نقاشی و چه با واژگان، مخالف است و آن را گناه می‌شمارد. کشیدن تصویری که از خدا یا پیامبر نمایندگی کند، نه تنها گناه است بلکه در قوانین شرعی یک جرم به حساب می‌آید.
گرينل در كتاب خود «تاريخ فلسفهء اسلامى» چهرهء متفاوتى از جريانِ فكرِ فلسفىْ به ما نشان می‌دهد و بر خلاف كسانى كه سدهء دوازدهم و سيزدهم را پايان فلسفه در عالم اسلامى می‌پندارند، بر آن است كه فكر فلسفى پس از اين دوره نيز به حيات خود ادامه داده است. او تنها از برخى فيلسوفان مسلمان نام می‌برد و البته اين كارْ از ارزش كتابْ نمی‌ كاهد.