ادبیات، فلسفه، سیاست

برچسپ‌ها: رضا معین

room_messy
سرم محکم خورد به میز. خوابم گرفته بود. روی کاناپه کمی جا به جا شدم. هوا تاریک شده بود. تلویزیون برفک گرفته بود. خرت‌‌‌و‌پرت‌های روی میز را بهم ریختم. توی خش‌خش روزنامه و بسته‌های تخمه و چیپس دنبال پاکت سیگارم می‌گشتم. نبود. خم شدم و زیر میز را نگاه کردم. گردنم درد می‌کرد. نبود.