دست خانم منشی زیرچشمی به مریضها نگاه کرد. یکی از آنها به حالتی عصبی با پایش روی سنگ کف ضرب گرفتهبود و نگاه خشمگینش را از زنی که وسط اتاق انتظار قدم رو میرفت برنمیداشت.