ده سال پیش به این محله آمدم و مدام از پنجرۀ خانهام به حصاری نگاه میکردم که درخت هلویی به آن تیکه زده بود؛ حتماً باد از مشرق میآمد که مدام خود را به پشت درخت بیپناه میکوبید چون شاخههایش مانند بید…
هر اثر ادبی مضمونی دارد؛ مضمونی واحد ممکن است در آثاری متعدد استفاده شود. مضمون ممکن است تدریجی شکل بگیرد. پیدا کردن مضمون کتاب ممکن است کار دشواری باشد، چون لزوما در قالب واژههایی صریح و روشن بیان نمیشود…
در دنیای رئالیسم جادویی، چیزی پیشپاافتاده به پدیدهای خارقالعاده تبدیل میشود و بالعکس، امری جادویی تبدیل به سادهترین چیز میشود؛ زندگیِ روزانه در اینگونه داستانها و کتابها جادویی میشود…