ملکه ۲۸ ساله است. خانوادهاش او را در چهارده سالگی شوهر دادند و او اکنون در یک اتاق کوچک در محلهی وزیرآباد در کابل با پنج فرزندش زندگی میکند. ملکه یک مادر مجرد است. زمانی که فرزند پنجمش را هشت ماهه حامله بود، همسرش به قتل رسید؛ او اکنون تنها با درآمد ماهیانهی ۸۰۰ افغانی، معادل ۱۲ دلار، که با رختشویی در میآورد بچههایش را بزرگ میکند. ملکه میگوید دشوارترین بخش مادر مجرد بودن این است که ببینی بچههایت گرسنه به رختخواب بروند.
کیانا حائری، که عکاس و همکار «تد» و ساکن تهران در ایران است، همسن ملکه است. او سال گذشته توانست یک ماه به عکاسی از صحنههایی کمتر دیدهشده از زندگی روزمرهی حدود ۳۰ مادر مجرد در کابل و همچنین در یک زندان در هرات بپردازد. حائری میگوید: «وقتی از آدمها در خارج از کشور سؤال میشود که چه تصوری از افغانستان دارند، همه دربارهی جنگ، مینهای زمینی، و مردان ریشو حرف میزنند. اما هیچ کس از مادران نمیگوید، به ویژه مادران مجرد.»

فرهنگ افغانستان ایجاب میکند که زنان به اصطلاح باحیا باشند، و این باعث میشود بیشتر آنها تمایل نداشته باشند که سوژهی عکاسی باشند. اما به نظر حائری، از آنجایی که مادران عکسهای او شوهر نداشتند، راحتتر او را در خانهی خود میپذیرفتند و داستان زندگیشان را با او در میان میگذاشتند. او میگوید: «بسیاری از این زنان خیلی تنها هستند. بنابراین، برای آنها خوشایند بود که از همه چیز حرف بزنند، و خود را از فشارهایی که در دوران مختلف زندگی تحمل کرده بودند تخلیه کنند.» حائری، که از کارکنان «تد» است، چشمهای تیزبینی برای یافتن داستانهای شنیدهنشده دارد – داستانهایی از زندگی روزمرهی مردم از نقاطی از دنیا که اغلب کسانی که بیرون از آن زندگی میکنند فقط از نزاعهای داخلی و خشونت شدید آنجاها شنیدهاند و بس. حائری از نوجوانان دگرباش جنسی در کشور خود ایران، کودکسربازان سابقِ در حال یادگیری فنون نظامی کاپوییرا در جمهوری دموکراتیک کنگو، و پناهجویان سوری در آفریقای جنوبی که به دنبال پناهندگی بودند عکاسی کرده است.

حدود چهار دهه جنگ، خونریزی، و درگیریهای داخلی در افغانستان باعث شده است که میلیونها مادر دیگر مثل ملکه شوهرانشان را از دست بدهند. با وجود این، هنوز یک واژه در زبانهای فارسی دری و پشتو (که زبانهای رایج افغانستان هستند) وجود ندارد* که به معنی «مادر مجرد» باشد. حائری میگوید: «مادران مجرد تنها به واسطهی وضعت تأهلشان توصیف میشوند. به این ترتیب، به آنها یا بیوه گفته میشود یا مطلقه. اما مادر بودن آنها به حساب نمیآید.»
اگرچه در سالهای اخیر زنان بیشتری در مناطق شهری شروع به مدرسه رفتن و کار پیدا کردن کردهاند، ۸۵ درصد زنان در کشور هنوز بیسواد هستند و تنها ۲۰ درصد زنان شاغل هستند. حائری میگوید: «زنان واقعاً بیرون از خانه زندگی ندارند.» وقتی که شوهر زنی میمیرد، معمولاً خانوادهاش او را مجبور میکنند تا زن دوم یا سومِ برادرشوهر خود بشود تا مردی داشته باشد که بالای سر خانوادهی او باشد. اما چه اتفاقی برای آن زنانی که دوباره ازدواج نمیکنند میافتد؟ حائری میگوید: «متأسفانه در افغانستان، و حتی در کابل، زنی که مرد ندارد فاسد و قابل دسترس شمرده میشود. مادران مجرد به شدت از طرف همسایهها و کاسبان محل مورد آزار و اذیت و تهدید قرار میگیرند.»

اغلب مادران مجردی که حائری ملاقات کرد یا بیکار بودند و یا به سختی میتوانستند با شغلهایی مثل نظافت خانهها و رختشویی برای افراد ثروتمند خرج خانوادهی خود را در بیاورند. یکی از زنانی که حائری از او عکاسی کرد، به اسم مینا، وقتی که پنجمین فرزند خود را باردار بود، دچار بیماری سل ریوی نخاعی شد و در هنگام زایمان از کمر به پایین فلج شد. کودک او زنده نماند. شوهر مینا او و بچههایش را از خانه بیرون انداخت و خودش دوباره ازدواج کرد. مینا که بدون شغل مانده تا به حال چندین بار اقدام به خودکشی کرده است. او به حائری گفته که از دخترش به خاطر این که جانش را نجات داده دلخور است.

مادران مجرد افغانستان خدمات اجتماعی بسیار ناچیزی از دولت دریافت میکنند. رسانهها نیز در این چند سال اخیر کمتر اخبار جنگ را که هنوز ادامه دارد پوشش میدهند، و همچنین کمکهای بینالمللی برای زنان کاهش یافته است. تنها بخش کوچکی از مادران مجردی که حائری ملاقات کرده توانستهاند که از پسِ ناملایمات زندگی بر بیایند و به موفقیتهایی نایل شوند. برای مثال، عزیزه، ۵۲ ساله، شغل خوبی در رادیو و تلویزیون ملی افغانستان دارد. او همسرش را در سال ۲۰۰۶ به دلیل سرطان از دست داد، و بعد از آن چهار فرزندش را با پشتیبانی برادرشوهرش که یک موسیقیدان برجسته است بزرگ کرد.
همانطور که انتظار میرود، کودکان «مادران مجرد» مجبور هستند که به سرعت بزرگ شوند، و زندگیشان پر از استرس است و امکانات محدودی دارند. اغلب خواهر بزرگتر مجبور میشود که مدرسه را ترک کند تا به مادرش کمک کند. حائری میگوید: «دختر یکی از مادران مجرد به اسم شکر از مادرش خیلی آزرده و عصبانی بود، چون تصمیم گرفته بود به جای بزرگترین پسر خانواده او را از مدرسه بیرون بکشد.» حائری بعد از صحبت کردن با تعداد زیادی از مادران مجرد و مشاهدهی زندگی آنها و خانوادههایشان به این نتیجه میرسد که تحصیل کلیدِ تغییر در سرنوشت آنها است. فراهم آوردن شرایط لازم برای باقی ماندن زنان جوان در مدرسه کمک میکند که نسل جدیدی از زنان وارد بازار کار بشوند، و بتوانند به استقلال بیشتر و شغلهای بهتر دست بیابند. اگرچه تمام زنان تحصیلکردهی افغانستان نمیتوانند کار پیدا کنند، این گرایش را پیدا میکنند که به فرزندان خود آزادی بیشتری بدهند و اجازه بدهند که تا حد ممکن در مدرسه بمانند.

حائری اذعان میکند که البته بدون تغییر مردان، فرهنگ نیز تغییر نمیکند. آمار هشداردهنده نشان میدهد که ۸۷ درصد زنان در افغانستان دچار خشونت روانی، جنسی، یا جسمی شدهاند، و اغلب مردانی که حائری ملاقات کرده احترام چندانی برای حقوق زنان قائل نبودهاند. اما مشاهدات او نشان میدهد که پسرهای مادران مجرد ارزش بیشتری به نقش زنان در جامعهی افغانستان میدهند. حائری میگوید: «تمام مردانی که من دیدم که مادران مجرد آنها را بزرگ کرده بودند احترام بیشتری برای زنان، همسرشان، و مادرشان قائل هستند. اگر زنان بتوانند به پسرهایشان یاد بدهند که به همسر و خواهر و مادر خود احترام بگذارند، آینده کمی بهتر خواهد شد.»
عکسهای حائری که در ماه مه در مجلهی هارپرز منتشر شده بود، امسال برای او جایزهی بزرگ عکاسی مستند آکادمیک اینترنشنال فورم را به ارمغان آورد. اما او میگوید که بیشتر مادران مجرد هنوز خودشان عکسهای منتشرشدهشان را ندیدهاند – و احتمالاً هرگز نخواهند دید، چون به گوشی هوشمند و اینترنت دسترسی ندارند. حائری به یاد میآورد که بسیاری از مادرانی که سوژهی عکسهای او بودند سؤال میکردند که این عکسها چه تأثیری روی زندگی آنها خواهد گذاشت. حائری به خاطر میآورد که به آنها میگفته: «راستش نمیدانم. اما فکر میکنم که با روایت کردن داستان زندگیتان برای دیگران، کسانی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت؛ و بنابراین امیدوارم که در مقیاس بزرگتر باعث تغییر و تحولاتی شود.»

برنامهی بعدی حائری چیست؟ او مشغول کار روی پروژهای است که زنان را، به جای قربانی شرایط بودن، به عنوان عاملان تغییر نشان میدهد. سوژههای او شامل یک مجری موفق تلویزیون در اولین برنامهی ویژهی زنان در کشور، زنان پلیس و ارتشی، و یک قاضی که روی پروندههای مربوط به آزار کودکان کار میکند هستند. حائری میگوید: «در زمانی که توجه جهانی به افغانستان رو به کاهش است، لازم است که پیشرفتی که این کشور در ۱۵ سال اخیر کرده است به نمایش گذاشته شود. مهم است که نشان داده شود هنوز مردمی هستند که در حال بالیدن در داخل کشور هستند – به خصوص نسل جوانتری که چیزی جز جنگ ندیده است – و اگر فرصت مناسبی بیابند در زندگی خود تغییرات بزرگی ایجاد میکنند.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه عکسها از کیانا حائری است.
منبع متن فارسی: آسو
پاتریک دارسی از سردبیران برنامهی «تد» است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی اوست:
Patrick D’Arcy, ‘A Rare, Intimate Look at the Lives of Single Mothers in Afghanistan,’ TED, 27 October 2017.
*در زبان فارسی (هم در افغانستان و هم ایران) واژه «مادر مجرد» معادل Single Mother است. احتمالا منظور نویسنده این است که مفهوم Single Mother طوری که در فرهنگ غرب جاافتاده و از یک گروه اجتماعی مشخص نمایندگی میکند، در افغانستان (و احتمالا در ایران نیز) هنوز وجود ندارد.
کار این بانو خبرنگار قابل تقدیر است، میخواهم اذعان کنم که زبان رایج تاجیکان افغانستانی فارسی دری است، لطفن اصلاح بفرمایید.
با ارادت
متشکریم. اصلاح شد.
مادر مجرد یعنی زنی که بدون ازدواج صاحب فرزند شده. ولی زنانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند همه بیوه یا مطلقه بودند بنابراین به کار بردن عبارت مادر مجرد اینجا کاملا بی ربط است. تمام زنان مصاحبه شونده پنج پنج اولاد داشتند! نمی شد تصادفا یکی از اینها چهار تا داشته باشد و دیگری سه تا! حس می کنم عکاس از این زنان سو استفاده کرده، عکس ها بی اجازه گرفته شده…
در زبان فارسی مادر مجرد به معنای مادری نیست که بدون ازدواج صاحب فرزند شده باشد. چون اگر مادری بدون ازدواج صاحب فرزند باشد و جدا نشده باشد، نمیتوان همچنان به او مادر مجرد گفت. مادر مجرد یعنی مادری که شوهر/پارتنر یا دوست پسر ندارد و به تنهایی فرزندش را بزرگ میکند. بیوه و مطلقه برچسبزنیها رایج در ایران و افغانستان است. ورنه این دو وضعیت واژههای رسمی هستند و هیچ کدام به معنای مادر مجرد نیست. چون هم یک بیوه و هم زنی که طلاق گرفته ممکنه فرزند نداشته باشد. در ضمن، هم خانم حائری یک عکاس حرفهای است و حتما آنقدر میداند که عکس کسی را بدون اجازه منتشر نکند و هم اینکه منتشر شدن عکس یک زن هیچ قباحتی ندارد. نمیدانم چرا شما آقایان تصور میکنید به هیچ عنوان عکس یک زن نباید منتشر بشه و اگر منتشر شد، حتما بدون اجازهاش منتشر شده.
دقيقا. اين اصطلاح مادر مجردترجمه تحت الفظى single mom است و درينجا اشتباه است.
منظورتان دقیقا چیست؟ خب single mom یا single mother به فارسی میشه مادر مجرد. کجاش اشتباهه؟ من خودم مادر مجردم چون طلاق گرفتم. برای من مادر بودنم خیلی خیلی مهمتره از مطلقه بودنم. اصلا مطلقه بودن یا بیوه بودن معنایی جز تحقیر زن نداره. مادر مجرد نمایندگی از یک مفهوم میکنه که توی فرهنگ ما وجود نداره. مثلا همین عبارت دوست دختر مگه ترجمه girl frriend نیست؟ خب حالا تا حدی جا افتاده و دوست دختر یا دوست پسر یک رابطه محسوب میشه. ولی تا ده پانزده سال پیش دوست دختر یعنی برای فرهنگ ما یعنی یه دختر بدکاره. مفهوم مادر مجرد هم هنوز جا نیفتاده توی جامعه ما. توی فارسی هم براش هیچ واژه ای جایگزین نداریم. آقای امینی که میفرمایند مادر مجرد یعنی کسی که بدون ازدواج بچه به دنیا آورده نماینده تفکر مردسالارانه هستن و طبق معمول میخوان از سر تحقیر بگن که مادر مجرد فقط میتونه مادر یه حرامزاده باشه. به بقیه زنها باید بگیم مطلقه یا بیوه. جای تاسفه که هنوز مردا فکر میکنن زنها اینقدر همه چیزشان به اونا وابسته است که اگه بمیرن یا
ول کنن و برن، زن دیگه حق زندگی نداره. تازه مطلقا هیچ اشکالی نداره که یه زن بدون ازدواج بچه به دنیا بیاره.
مطلب اش فوق العاده بود و بخش کوچکی از مشکلات مادران مجرد کشور امیدوارم شرایط کشور و نگاه به زنان با اینگونه فعالیت های مثبت تغییر کند.جای تشکر و قدردانی داره کار این عکاس عزیز هم
من واقعا نمي دونم بايد سوالم رو كجا بنويسم!
فكر مي كنم چندباري همه ي دوستان خواستار به اشتراك گذاري داستان هاي برنده در جشنواره نبشت شدند ولي هيچ داستاني به اشتراك گذاشته نشد. حالا هم كه صفحه ي نتايج رو حذف كرديد. علتش هم كاملا مشخص هست اينكه ظاهرا هنوز جوايز نفرات برنده را نداده ايد. و آنها در اين مورد سوال پرسيده بودنند كه مثل درخواست براي به اشتراك گذاري داستان ها بي جواب مانده بود.
در هر صورت متاسفم كه فقط يك جشنواره برگزار مي كنيد و بعد به راحتي رها مي كنيد!!!! صفحه اعلام نتايج كاملا از سايت پاك شده و اصلا در نت وجود ندارد. برلي من كه جزو بيست نفر برتر هستم واقعا جاي سوال است اين همه بي اهميتي!!!!
دوست عزیز، هیچ چیز حذف نشده و برنامه مسابقه هم هنوز ادامه دارد. ولی طوری که بارها گفتیم مجله نبشت متکی به کمک داوطلبانه همکاران از کشورهای مختلف است و دفتر و دیوان رسمی (مثل بسیاری از مجلات ادبی) ندارد که تمام تمرکزش بر روی کار باشد. در ضمن اگر شما برنامه مسابقه را دنبال کرده باشید، به هیچ وجه قرار نیست داستانهای رتبه اول تا بیستم به اشتراک گذاشته شود بلکه به شکل یک کتاب منتشر خواهد شد که این هم زمان زیادی میبرد. شاید اگر دوستان به جای انتقاد و شکایت خودشان هم در کار سهیم بشوند خیلی بهتر بتوانیم کار کنیم. تمام اخبار مربوط به مسابقه از مجله نبشت به وقتش اعلام خواهد شد.